قدم افشردنقَدَم اَفشُردَن پا فشردن، پافشاری کردنپا فشردن، پافشاری کردن تصویر قدم افشردن فرهنگ فارسی عمید
قدم افشردن پای فشردن ایستادگی ثابت ماندن پایدار بودن، پایداری کردن مقاومت کردنپای فشردن ایستادگی ثابت ماندن پایدار بودن، پایداری کردن مقاومت کردن فرهنگ لغت هوشیار
قدم افشردن ((قَ دَ. اَ شُ دَ)) مقاومت کردن، پایداری کردنمقاومت کردن، پایداری کردن تصویر قدم افشردن فرهنگ فارسی معین